کد مطلب:28002 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

زیارت امیر مؤمنان در عید غدیر












896. تهذیب الأحكام - به نقل از احمد بن محمّد بن ابی نصر -:نزد امام رضاعلیه السلام بودیم و مجلس، لبریز از جمعیّت بود. [ برخی،] از روز غدیر یاد كردند كه برخی دیگر، آن را انكار كردند. امام رضاعلیه السلام گفت:«پدرم از پدرش نقل می كند كه گفت:

روز غدیر، در آسمان، مشهورتر از زمین است. خدا در بهشت برین، كاخی دارد كه خشت هایش یكی از سیم و یكی از زر است و در آن، صد هزار گنبد از یاقوت سرخ و صد هزار خیمه از یاقوت سبز است و خاك آن [ نیز] مُشك و عنبر است. در آن، چهار نهر جاری است:نهر شراب، نهر آب، نهر شیر و نهر عسل. و پیرامون آن، همه گونه درختان میوه، و بر آنها پرندگانی است كه پیكرهایشان از مروارید و بال هایشان از یاقوت است و صداهای گوناگون دارند.

چون روز غدیر می شود، ساكنان آسمان با تسبیح و تقدیس و تهلیل خداوند، به آن كاخ، وارد می شوند. پس، همه پرندگان می پرند و داخل آب ها می شوند و خود را بر مُشك و عنبر می كشند و هنگامی كه فرشتگانْ گِرد می آیند، به پرواز درمی آیند و مشك و عنبر بر آنها می افشانند و در آن روز، فرشتگان، سُنبل و میخك بهشتی - كه در عروسی فاطمه[1] افشاندند - به هم هدیه می دهند.

در پایان آن روز، به آنان ندا می شود كه به جایگاه های خود بازگردید كه به خاطر بزرگداشت محمّد و علی، تا چنین روزی در سال دیگر، از خطا و لغزش، ایمن خواهید بود».

سپس گفت:«ای ابن ابی نصر! روز غدیر، هر كجا بودی، نزد [ مزار] امیر مؤمنان حاضر شو، كه خداوند [ در این روز]، گناهان شصت ساله هر مرد و زن باایمان و مسلمان را می آمرزد و دو برابر كسانی كه در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر از آتش رهانیده، آزاد می سازد و انفاق یك درهم در آن به برادران همكیش خود، برابر هزار درهم [ در روزهای دیگر] است. پس در این روز، به برادرانت احسان كن و هر مرد و زن باایمان را در آن، خوشحال كن».

سپس گفت:«ای كوفیان! خیری فراوان به شما عطا شده و شما از كسانی هستید كه خداوند، دل هایشان را به ایمان آزموده است. شما را خوار و مقهور می سازند و آزمایش می شوید و بلاها بر شما سرازیر می گردد. سپس بازكننده گره های بزرگ، آن را می گشاید.

به خدا سوگند، اگر مردم، فضیلت حقیقی این روز را می دانستند، فرشتگان با آنها در هر روز، ده بار مصافحه می كردند و اگر نبود كه درازگویی را ناخوش دارم، از فضیلت های این روز و عطایای خداوند بر شناسندگانِ [ قدرِ ]این روز، چندان ذكر می كردم كه به شماره نیاید».[2].

897. امام صادق علیه السلام:چون در روز غدیر در مزار مولایمان، امیر مؤمنان - كه درودهای خدا بر او باد - بودی، پس از نماز و دعا، نزدیك قبرش برو و اگر دور بودی، پس از نماز، به او اشاره كن و این دعا را بخوان:

خدایا! بر ولیّت و برادر نبیّت و وزیر و حبیب و خلیل و رازدارش و برگزیده خاندانش و وصی و گزیده و ویژه و امین و ولی و اشرف خاندانش - از آنان كه به او ایمان آوردند - و پدر ذریّه اش و دریچه حكمتش و گوینده حجّتش و دعوتگر آیینش و پوینده راهش و جانشینش در امّتش، سَرور مسلمانان و امیر مؤمنان و پیشوای سپیدرویان، درود فرست، برترین درودی كه بر هر یك از آفریدگان و برگزیدگان و اوصیای پیامبران فرستاده ای!

خدایا! من شهادت می دهم كه او هر چه از پیامبرت دریافته بود، رسانْد و هر چه را مسئول حفظش بود، پایید و آنچه را بدو سپرده شده بود، حفظ نمود و حلالت را حلال و حرامت را حرام شمرد و احكامت را برپا داشت و به راه تو خوانْد و دوستانت را دوست و دشمنانت را دشمن داشت و با پیمان شكنانِ راه تو و ستمكاران و بیرون روندگان از [ زیر] فرمان تو، پرشكیب و بااخلاص جنگید و نه پشت كرد و نه در راه تو از سرزنش ملامتگران هراسید، تا آن كه به خشنودی تو رسید و تسلیم حكم تو شد. تو را خالصانه پرستید و با تمام توان و اخلاص، برای تو كوشید تا مرگش فرا رسید و او را با شهادتی سعادتمندانه قبض روح كردی، در حالی كه ولی ای پرهیزگار و پاك و پسندیده و رهنما و ره یافته بود.

خدایا! بر محمّد و او درود فرست، برترین درودی كه بر هر یك از پیامبران و برگزیدگانت می فرستی، ای پروردگار جهانیان![3].

898. امام هادی علیه السلام - در هنگام زیارت [ قبر امیر مؤمنان] در روز غدیرِ سالی كه معتصم، او را فرا خوانْد -:بر سر [ قبر] او - كه درودهای خداوند بر او باد - می ایستی و می گویی:

سلام و رحمت و بركات خدا و صلوات و درودهای او بر محمّد، پیامبر خدا، خاتم پیامبران و سَرور فرستادگان و گزیده پروردگار جهانیان [ و] امین خداوند بر وحی و امور مهمّش، پایانبخش گذشته ها و گشایشگر آینده ها و نگاهبان همه آنها!

سلام و رحمت و بركات خدا بر پیامبران و فرستادگان الهی و فرشتگان مقرّب و بندگان صالحش!

سلام بر تو، ای امیر مؤمنان و سَرور اوصیا و وارث دانش انبیا و دوستدار پروردگار جهانیان و مولای من و مولای مؤمنان!

سلام بر تو، ای امیر مؤمنان، ای امین خدا در زمینش و سفیر او در خلقش و حجّت رسای او بر بندگانش!

سلام بر تو، ای دین استوار خدا و راه راست او!

سلام بر تو، ای خبر بزرگی كه در آن، اختلاف می ورزند و از آن، پرسیده می شوند!

سلام بر تو، ای امیر مؤمنان! تو ایمان آوردی، در حالی كه آنان مشرك بودند و حق را تصدیق كردی، در حالی كه آنان تكذیب می كردند و جهاد كردی، در حالی كه آنان پا پس می كشیدند. خدا را با آیینی پاك و بی آلایش، شكیبا و خالصانه پرستیدی، تا رحلتت فرا رسید. هان! نفرین خدا بر ستمكاران!

سلام و رحمت خدا و بركات او بر تو ای سَرور مسلمانان و مهتر مؤمنان و پیشوای متّقیان و پیشوای سپیدرویان!

گواهی می دهم كه تو، برادر پیامبر و وصیّ او و وارث دانش و امانتدار آیین او و جانشین او در میان امّتش هستی و [ نیز] نخستین كسی كه به خدا ایمان آورْد و [ نخستین كسی كه] آنچه را خداوند بر پیامبرش نازل كرد، تصدیق نمود.

و [ نیز] گواهی می دهم كه پیامبرصلی الله علیه وآله، آنچه را خدا درباره تو بر او نازل كرد، ابلاغ نمود و آن را به انجام رساند و فریضه ولایت تو را بر امّتش واجب ساخت و بر آن برای تو بیعت گرفت و تو را به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر قرار داد، همان گونه كه خداوند، او را چنین قرار داده بود. سپس خداوند متعال را بر آنان گواه گرفت و گفت:«آیا من ابلاغ نكردم؟». گفتند:چرا. گفت:«خدایا! گواه باش و تو برای گواهی و داوری میان بندگان، كافی هستی». پس خداوند، انكار كننده ولایتت را پس از اقرار نمودن [ به آن] و شكننده پیمانت را پس از پیمان بستن، نفرین كند!

و گواهی می دهم كه تو به عهد خدای متعال، وفا كردی و خداوند متعال هم به عهدش برای تو وفا می كند:«و هر كس به پیمانی كه با خدا بسته، وفا كند، زودا كه [ خدا] پاداشی بزرگ به او بخشد».[4].

و گواهی می دهم كه تو همان امیر حقیقیِ مؤمنانی كه قرآن به ولایتت زبان گشود[5] و پیامبر خدا بر آن از امّت، تعهّد گرفت.

و گواهی می دهم كه تو و عمو و برادرت كسانی هستید كه جان های خود را با خدا داد و ستد كردید. پس خداوند درباره شما نازل كرد:«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَلةِ وَ الْإِنجِیلِ وَ الْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ ی مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِكُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ ی وَ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * التَّل-ِبُونَ الْعَبِدُونَ الْحَمِدُونَ السَّل-ِحُونَ الرَّ كِعُونَ السَّجِدُونَ الْأَمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ الْحَفِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ؛[6] خداوند، جان ها و اموال مؤمنان را در برابر بهشت از آنان خریده است؛ آنان كه در راه خدا می جنگند و می كُشند و كشته می شوند. وعده راستینی است كه در تورات و انجیل و قرآن برعهده گرفته است؛ و چه كسی از خداوند به عهدش وفادارتر است؟ پس، مژده باد به داد و ستدی كه بدان دست یازیده اید و این همان رستگاری بزرگ است. آنان توبه كاران و عابدان و سپاسگزاران و روزه داران و ركوع كنندگان و سجود كنندگان و فرمان دهندگان به معروف و بازدارندگان از منكر و پاسداران احكام الهی اند. و مؤمنان را مژده بده».

گواهی می دهم - ای امیر مؤمنان! - آن كه در تو شك ورزد، به پیامبر امین، ایمان نیاورده و آن كه از تو به دیگران متمایل شود، از دین استوار، منحرف گشته است؛ دینی كه پروردگار جهانیان برای ما پسندید و روز غدیر، آن را به ولایت تو كامل كرد.

و گواهی می دهم كه تو، مقصود گفته خدای عزیز و رحیمی:«وَأَنَّ هَذَا صِرَ طِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِیلِهِ ی؛[7] و این، راه راست من است. پس، آن را بپویید و به راه های دیگر نروید، كه شما را از راه او جدا می سازد». به خدا سوگند، هر كه از جز تو پیروی كرد، گم راه شد و گم راه كرد و هر كه با تو دشمنی كرد، از حقْ جدا گشت.

خدایا! فرمانت را شنیدیم و اطاعت كردیم و راه راست تو را پیمودیم. پس - ای پروردگار ما! - ما را هدایت كن و دل هایمان را پس از هدایت، از اطاعتت منحرف مكن و ما را از سپاسگزاران نعمت هایت قرار ده!

و گواهی می دهم كه تو هماره با هوای نفست مخالف و با تقوا هم پیمان و بر فرو خوردن خشم، توانا و عفو كننده مردم بودی و چون خدا نافرمانی می شد، خشمگین و چون خدا اطاعت می شد، خشنود می شدی؛ به آنچه خدا با تو پیمان بست، عامل و برای آنچه حفاظتش را به عهده داشتی، مراقب و آنچه را به تو سپرده بودند، نگاهدار بودی؛ آنچه را بر دوشت نهادند، [ به مقصد] رساندی و آنچه را وعده داده شدی، انتظار كشیدی.

و گواهی می دهم كه از سر ناتوانی پروا نكردی و از سر ناشكیبایی حقّت را فرو ننهشتی و از بیم كارزار با نافرمان هایت پا پس نگذاشتی و از سر سازشكاری و بر خلاف رضایت خدا خود را خشنود ننمودی و گرفتاری هایت در راه خدا، تو را سست نكرد و به چشمداشت دنیا، در طلب حقّ خود، ناتوانی و زبونی نشان ندادی. پناه بر خدا كه تو این گونه باشی؛ بلكه چون بر تو ستم شد، به حساب پروردگارت گذاشتی و كارَت را به او وا گذاشتی و تذكّر دادی و نشنیدند و پند دادی و نگرفتند و آنان را از خدا ترساندی و نترسیدند.

و گواهی می دهم كه تو - ای امیر مؤمنان! - در راه خدا، آن گونه كه بایست، كوشیدی، تا این كه خدا تو را به نزد خویش فرا خواند و برای خود برگرفت و كُشتنت را به دست دشمنان، حجّت بر آنها قرار داد تا بر آنان، افزون بر حجّت های رسای دیگری كه بر همه خلقش داری، حجّتی داشته باشی.

سلام بر تو، ای امیر مؤمنان! خدا را خالصانه پرستیدی و در راه خدا صابرانه جنگیدی و جانت را برای خدا بخشیدی و به كتابش عمل كردی و از سنّت پیامبرش پیروی نمودی. نماز را برپا داشتی و زكات را پرداختی و تا آن جا كه توانستی، به نیكی فرمان دادی و از زشتی بازداشتی، و این همه را برای كسب رضایت الهی و شوق به وعده خداوند انجام دادی. به گرفتاری ها اهمیّت ندادی و در سختی ها سست نگشتی و از كارزار، پا پس نگذاشتی. هر كه جز این گوید، تهمت زده و باطلی را به تو نسبت داده است. وای بر كسی كه از تو جدا شد!

در راه خدا به شایسته ترین وجه، جهاد نمودی و مخلصانه بر آزارها صبر كردی. و تو نخستین كسی بودی كه به خدا ایمان آورد و برای او نماز گزارد و جنگید و برای او در خانه شرك، سینه سپر كرد، در حالی كه زمین از گم راهی، پر بود و شیطان، آشكارا پرستیده می شد.

و تو گوینده این سخنی كه:«فراوانی مردمِ پیرامونم بر عزّتم نمی افزاید و پراكنده شدن آنان، وحشت زده ام نمی سازد و اگر همه مردم مرا وا نهند، زاری نمی كنم». به خدا چنگ زدی، پس عزیزت داشت و آخرت را بر دنیا مقدّم داشتی، پس زهد ورزیدی. خدا هم تو را تأیید و هدایت كرد و [ از میان مردم ]بركشید و برگزید. پس، كارهایت ضد و نقیضِ هم نگشت و گفته هایت مختلف نگردید و احوالت دگرگون نشد و بر خدا ادّعای دروغین و بهتان نبستی و به كالای بی ارزش دنیا حریص نشدی و گناهان، تو را نیالودند و هماره بر دلیلی روشن از جانب پروردگارت و [ نسبت] به كارَت بر یقین بودی. [ و تو] به حق و راه راست، ره می نمایی.

به حق، گواهی می دهم و به خداوند، سوگندی راستین می خورم كه محمّد و خاندانش - كه درودهای خدا بر آنان باد -، سروران مردم اند و تو، مولای من و مولای مؤمنانی و تو، بنده خدا و ولیّ اویی و برادر پیامبرصلی الله علیه وآله و وصی و وارث او؛ و او درباره تو گفت:«سوگند به كسی كه مرا به حق بر انگیخت، آن كه به تو كفر ورزد، به من ایمان نیاورده و آن كه تو را انكار كند، به خداوند، اقرار نیاورده است. آن كه از تو دوری گزید، گم راه شد و آن كه از تو هدایت نجست، نه به خدای متعالْ راه یافت و نه به من؛ و این، همان گفته پروردگار منعزوجل است:"وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَء َامَنَ وَ عَمِلَ صَلِحًا ثُمَّ اهْتَدَی؛[8] ومن، آمرزشگر كسی هستم كه توبه كرد و ایمان آورد و كار صالح كرد و سپس هدایت یافت" به ولایت تو».

مولای من! فضیلت تو پوشیدنی و نور تو خاموش شدنی نیست. هر كه تو را انكار كرد، بسیار ستم پیشه و بدبخت است.

مولای من! تو حجّت بر بندگان و هدایتگر به راه و توشه آخرتی.

مولای من! خداوند، منزلتت را در دنیا والا گردانید و درجه ات را در آخرت، تعالی بخشید و آنچه را بر مخالفانْ پوشیده مانْد، برای تو روشن ساخت؛ مخالفانی كه میان تو و موهبت های خداوندی به تو، جدایی انداختند. پس خداوند، كسانی را كه حرمت تو را پاس نداشتند و تو را از حقّت باز داشتند، لعنت كناد! گواهی می دهم كه آنان، زیانكارترین اند و «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِیهَا كَلِحُونَ؛[9] آتش، بر چهره هایشان می زند و آنان، در آن جا تُرش روی اند».

و گواهی می دهم كه پیش نتاختی و پا پس نكشیدی و نگفتی و دست نكشیدی، جز به فرمان خدا و پیامبر او. گفتی:«سوگند به آن كه جانم در دست اوست، پیامبر خدا، در حالی كه در جلوی رویَش شمشیر می زدم، به من نگریست و گفت:"ای علی! تو برای من، به منزله هارون برای موسی علیه السلام هستی، جز آن كه پیامبری پس از من نیست و به تو اعلام می كنم كه مرگ و زندگی ات، با من و به روش من است". به خدا سوگند، نه دروغ گفته ام و نه به من دروغ گفته شده است، نه گم راه شده ام و نه گم راه نموده ام و نه عهد پروردگارم را از یاد برده ام. من بر آن دلیل روشنی هستم كه پروردگارم برای پیامبرش روشن نمود و پیامبرصلی الله علیه وآله نیز برای من روشن ساخت. من بر راهی آشكارم و به حقیقت می گویم و باكی از كسی ندارم».

به خدا سوگند كه راست و حقیقت گفتی. پس خدا نفرین كند آن كه تو را با دشمنانت برابر نهاد، در حالی كه خداوند بلندمرتبه می گوید:«هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ؛[10] آیا دانایان، با نادانان برابرند؟» و خداوند، لعنت كند آن كه تو را با كسی كه ولایتت بر او واجب است، همسنگ كرد، در حالی كه تو ولیّ خدا و برادر پیامبرش و حمایتگر دینش بودی؛ همان كسی كه قرآن به برتری اش زبان گشود و خدای متعال گفت:«وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَهِدِینَ عَلَی الْقَعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا * دَرَجَتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا؛[11] خداوند، مجاهدان را بر خانه نشینان، به پاداشی بزرگ، برتری بخشیده است، به درجاتی از جانبش و نیز آمرزش و رحمت؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است» و نیز خدای متعال گفت:«أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَآجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْء َامَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الأَْخِرِ وَجَهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ * الَّذِینَء َامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُوْلَل-ِكَ هُمُ الْفَآلِزُونَ * یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَ نٍ وَجَنَّتٍ لَّهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُّقِیمٌ * خَلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ و أَجْرٌ عَظِیمٌ؛[12] آیا سیراب ساختن حاجیان و آباد كردن مسجدالحرام را همانند [ كار] كسی پنداشته اید كه به خدا و روز قیامت، ایمان آورده و در راه خدا جهاد می كند؟ اینها نزد خدا یك سان نیستند و خدا ستمكاران را هدایت نمی كند. كسانی كه ایمان آوردند و هجرت كردند و با اموال و جان هایشان در راه خدا جنگیدند، نزد خدا منزلتی والاتر دارند و اینان رستگارند. پروردگارشان آنان را به رحمتی از جانب خود و خشنودی و باغ هایی كه در آنها نعمتی پایدار دارند، مژده می دهد. جاودانه در آنها خواهند بود و بی گمان، خداست كه نزدش پاداشی بزرگ است».

گواهی می دهم كه تو به ستایش خداوند، اختصاص یافتی و در طاعت خداوند، اخلاص ورزیدی. در برابر هدایت، چیزی نخواستی و در عبادت پروردگارت كسی را شریك نساختی. خداوند متعال هم دعای پیامبرش را درباره تو اجابت كرد. سپس برای بالا بردن منزلت تو و اعلان حجّت تو و ابطال نمودن باطل ها و از میان بردن بهانه ها، او را به اظهار كردن ولایتت بر امّتش، فرمان داد و چون [ پیامبرصلی الله علیه وآله] از فتنه انگیزی فاسقان، بیمناك و از كار منافقان درباره تو، هراسناك شد، خداوندِ پروردگار جهانیان، وحی كرد:«ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ كن، كه اگر نكنی، پیامش را نرسانده ای و خداوند، تو را از مردم، حفظ می كند».[13].

پس، سختی های راه را به جان خرید و در اوج گرما [ برخاست و] سخن راند و به گوش همه رساند و ندا داد و ابلاغ كرد و سپس از همه آنان پرسید و گفت:«آیا رساندم؟». گفتند:آری. و گفت:«خدایا! شاهد باش».

سپس گفت:«آیا من به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر نیستم؟». گفتند:چرا. پس دستت را گرفت و گفت:«هر كه من مولای اویم، این علی مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار و یاورش را یاری ده و وا گذارنده اش را وا گذار».

پس به آنچه خداوند درباره تو بر پیامبرش نازل كرده بود، جز اندكی، ایمان نیاوردند و در بیشترشان، جز زیان نیفزود.

و خداوند، پیش از آن هم درباره تو چیزهایی نازل كرده بود كه آنان را خوش نمی آمد:

«یَأَیُّهَا الَّذِینَء َامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِینِهِ ی فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ و أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْكَفِرِینَ یُجَهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَآلِمٍ ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ * إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ و وَالَّذِینَء َامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَ كِعُونَ * وَمَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ و وَالَّذِینَء َامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُونَ؛[14] ای مؤمنان! هر كس از شما از دین خود برگردد، به زودی خدا گروهی [ دیگر] را می آورد كه آنان را دوست دارد و آنان هم او را دوست دارند. آنان در برابر مؤمنان، فروتن و بر كافران، سرفراز و در راه خدا جهادگر و از سرزنش ملامتگر، بی هراس اند. این، فضل خداست كه آن را به هر كه بخواهد، می دهد و خدا گشایشگر داناست. ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و كسانی كه ایمان آورده اند؛ همان ها كه نماز برپا می دارند و در حال ركوع، صدقه می دهند. و هر كس خدا و پیامبر او و مؤمنان را ولیّ خود گیرد، بداند [ پیروز است] كه حزب خدا پیروز است»؛

و «رَبَّنَآء َامَنَّا بِمَآ أَنزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّهِدِینَ؛[15] پروردگارا! به آنچه نازل كردی، ایمان آوردیم و پیامبر را پیروی كردیم. پس، ما را در زمره گواهان بنویس»؛

و «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ؛[16] پروردگارا! پس از آن كه ما را هدایت نمودی، دل هایمان را دستْ خوش كژروی مگردان و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار، كه تو بخشنده ای».

خدایا! ما می دانیم كه این، حق است و از جانب تو. پس، هر كس را كه با آن می ستیزد و گردنفرازی می كند و آن را تكذیب و انكار می نماید، لعنت كن «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ؛[17] و ستمكاران، به زودی خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه، باز می گردند».

سلام بر تو و رحمت و بركات و صلوات و درودهای خدا [ بر تو]، ای امیر مؤمنان و سَرور اوصیا و اوّلینِ عابدان و زاهدترین زاهدان!

تو همانی كه خوراكت را با وجود میل به آن، برای خدا به مسكین و یتیم و اسیر دادی و پاداش و سپاس نخواستی[18] و خداوند متعال درباره تو [ چنین] نازل كرد:«وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ ی فَأُوْلَل-ِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛[19] هرچند خود نیازی مبرم دارند، دیگران را بر خود، مقدّم می دارند و هر كس از خسّتِ نفس خود، نگاه داشته شود، رستگار است».

تو فرو خورنده خشم و عفو كننده مردم بودی و خداوند، نیكوكاران را دوست می دارد.[20].

تو در سختی و زیان و هنگامه جنگ، شكیبا بودی[21] و مساوی تقسیم كردی و در میان مردم، عادل و از همه مردمان به احكام الهی داناتر بودی و خداوند متعال با این آیه از آنچه به تو عطا كرده بود، خبر داد:«أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ * أَمَّا الَّذِینَء َامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ فَلَهُمْ جَنَّتُ الْمَأْوَی نُزُلَام بِمَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ؛[22] آیا مؤمن، همچون فاسق است؟ یك سان نیستند؛ امّا كسانی كه ایمان آوردند و كارهای شایسته كردند، در برابر كارهایشان، باغ هایی دارند كه در آنها، جای می گیرند».

و تو ویژه به علم تنزیل [ قرآن] و حكم تأویل و یاری پیامبرصلی الله علیه وآله هستی و تو جایگاه هایی مشهود و مقام هایی مشهور و روزهایی به یاد ماندنی داری:روز بَدر و روز احزاب:«إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَرُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا * هُنَالِكَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُواْ زِلْزَالًا شَدِیدًا * وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنَفِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ و إِلَّا غُرُورًا * وَ إِذْ قَالَت طَّآلِفَةٌ مِّنْهُمْ یَأَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُواْ وَ یَسْتَْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا؛[23] آن گاه كه چشم ها خیره شد و جان ها به لب رسید و به خدا گمان هایی [ نابجا] می بردید. آن جا مؤمنان، آزمایش شدند و سخت تكان خوردند؛ و هنگامی كه منافقان و كسانی كه دل هایشان بیمار بود، می گفتند:خدا و پیامبرش وعده ای جز فریب به ما ندادند؛ و هنگامی كه گروهی از آنان گفتند:ای مردم مدینه! دیگر جای درنگ ندارید. پس، بازگردید و گروهی از آنان از پیامبرصلی الله علیه وآله اجازه می خواستند و می گفتند:خانه های ما بی حفاظ است، و حال آن كه [ خانه هایشان] بی حفاظ نبود. آنان جز فرار نمی خواستند». و خداوند متعال گفت:«وَ لَمَّا رَءَا الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُواْ هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ و وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ و وَ مَا زَادَهُمْ إِلَّآ إِیمَنًا وَتَسْلِیمًا؛[24] و چون مؤمنانْ دسته های دشمن را دیدند، گفتند:این همان است كه خدا و پیامبرش به ما وعده دادند و خدا و پیامبرش راست گفتند و جز بر ایمان و تسلیم آنان، نیفزود». پس، عمرو [ قهرمان آنان] را كُشتی و گروهشان را پراكنده كردی «وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُواْ خَیْرًا وَ كَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزًا؛[25] و خداوند، كافران را بی آن كه به مال برسند، به غیظ و حسرت، بازگرداند و خدا [ زحمت] جنگیدن را از مؤمنان برداشت و خدا نیرومند و پیروز است»؛

و روز جنگ اُحد، هنگامی كه [ مسلمانان كم ایمان،] راه خویش در پیش گرفتند و به پشت سر خود هم ننگریستند و پیامبرصلی الله علیه وآله به دنبالشان، آنها را فرا می خوانْد،[26] تو حمله مشركان را از چپ و راست، دفع می كردی و آنان را از پیامبرصلی الله علیه وآله دور می ساختی، تا آن كه خداوند، آنان را ترسان و هراسان از شما دور ساخت و هزیمت یافتگان را با تو یاری نمود؛

و روز جنگ حُنَین - بنا به آنچه قرآن می گوید -:«إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَیًْا وَضَاقَتْ عَلَیْكُمُ الأَْرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ * ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِینَتَهُ و عَلَی رَسُولِهِ ی وَعَلَی الْمُؤْمِنِینَ؛[27] [ و به یاد آورید] آن گاه را كه فراوانی تان، شما را اعجاب زده كرد؛ ولی هیچ سودی برایتان نداشت، و زمین با همه فراخی اش بر شما تنگ آمد و در نتیجه، عقب نشینی كردید. سپس خداوند، آرامش خویش را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد» و «مؤمنان»، تو و همراهانت بودید و عمویت عبّاس، كه فراریان را ندا می داد:«ای اصحاب سوره بقره، ای بیعت كنندگان شجره!» تا آن كه گروهی او را اجابت كردند.

به جای آنان، رنج جنگ را به دوش كشیدی و یاری پیامبرصلی الله علیه وآله را به عهده گرفتی و آنان، مأیوس از پاداش و تنها به امید وعده خداوند متعال به قبول توبه، باز آمدند و این، همان گفته خداوند بلندمرتبه است:«ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِن م بَعْدِ ذَ لِكَ عَلَی مَن یَشَآءُ؛[28] و در پی آن، خداوند از هر كس كه بخواهد، درمی گذرد». تو به درجه صبر نائل گشتی و به پاداشی بزرگ رسیدی؛

و روز جنگ خیبر، آن گاه كه خداوند، منافقان را سست و كافران را ریشه كن ساخت. سپاس، خدای جهانیان را كه چنین كرد «وَلَقَدْ كَانُواْ عَهَدُواْ اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَرَ وَ كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسُْولًا؛[29] و همینان بودند كه پیش تر، با خدا پیمان بسته بودند كه پشت نكنند، و پیمان الهی بازخواست دارد».

مولای من! تو حجّت رسا و راه آشكار و نعمت فراوان و برهان نورافشانی. مباركت باد آنچه خدا به تو بخشید و نابود باد دشمن جاهلت!

در همه جنگ ها و نبردهای پیامبرصلی الله علیه وآله با او بودی و پرچم را پیشاپیش او حمل می كردی و در جلوی او شمشیر می زدی. سپس تو را به خاطر دوراندیشیِ مشهور و بینشت در امور، در معركه ها فرمانده كرد و كسی بر تو فرمانده نبود.

چه بسیار كه تقوا تو را از اجرای تصمیمت بازداشت؛ ولی غیر تو برای دستیابی بدان، از هوای خویش پیروی كرد و از این رو، جاهلان پنداشتند كه تو در آنچه اتّفاق افتاد، ناتوان بودی. به خدا سوگند، كسی كه چنین پنداشت، گم راه شد و ره نیافت و تو خود - درود خدا بر تو باد! - با این سخنت:«بینا و آگاه به امور می داند چگونه حیله كند؛ امّا تقوای الهی مانع اوست. پس، دیده را نادیده می گیرد؛ امّا آن كه پروای دین ندارد، از آن فرصت، سوء استفاده می كند»، هر چه را در این میانْ مبهم بود، برای آنان كه دچار توهّم و تردید بودند، توضیح دادی. تو راست گفتی و باطل اندیشان زیانكارند.

و چون پیمان شكنان ( طلحه و زبیر ) با تو مكر كردند و گفتند:قصد عمره داریم، به آنان گفتی:«به جانتان[30] سوگند كه آهنگ عمره ندارید؛ بلكه قصد خیانت دارید» و از آن دو، بیعت گرفتی و تجدید پیمان كردی؛ امّا آن دو در نفاق، جدّیت ورزیدند و چون آن دو را بر كارشان آگاهی دادی، بی اعتنایی كردند و بازگشتند و [ از تذكّرت ]سود نبردند و فرجامشان به زیان كشید.

پس از آن دو، اهالی شام بودند كه پس از اتمام حجّت بر آنان، به سویشان حركت كردی، در حالی كه نه به دین حق گرویده بودند و نه تدبّری در قرآن داشتند؛ [ كسانی] پَست و سبكْ سر و گُم راه. و نسبت به آنچه درباره تو بر محمّدصلی الله علیه وآله نازل شد، منكر و یاور مخالفان تو بودند، در حالی كه خدای متعال، به پیروی از تو فرمان داده بود و مؤمنان را به یاری تو فرا خوانده بود، [ آن جا كه] خداوند متعال گفت:«یَأَیُّهَا الَّذِینَء َامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ كُونُواْ مَعَ الصَّدِقِینَ؛[31] ای مؤمنان! از خدا پروا كنید و با راستان باشید».

مولای من! حق، با تو آشكار شد، در حالی كه مردم، آن را دور انداخته بودند. سنّت ها را پس از كهنگی و فرسودگی، روشن ساختی و برای توست سابقه جهاد بر سرِ تصدیق ظاهر قرآن و برای توست فضیلت جهاد در تحقّق باطنی آن.

دشمن تو دشمن خدا و منكر پیامبر خداست، كه به باطل می خوانَد و به ستم، حكم می دهد و غاصبانه فرمان می رانَد و پیروانش را به سوی آتش می كشاند.

عمّار، می جنگید و میان دو لشكر، ندا می داد:پیش به سوی بهشت! و چون آب خواست و با شیر سیرابش كردند، تكبیر راند و گفت:پیامبرصلی الله علیه وآله به من فرمود:«آخرین نوشیدنیِ تو از دنیا، شیر رقیق شده است و تو را گروه ستمكار می كشد». پس، ابو عادیه فزاری راه بر او گرفت و وی را به شهادت رساند. پس، لعنت خدا و لعنت همه فرشتگان و فرستادگانش تا روز قیامت بر ابو عادیه باد و نیز بر هر كسی كه به روی تو شمشیر كشید و نیز بر مشركان و منافقانی كه تو - ای امیر مؤمنان! - بر آنها شمشیر كشیدی و نیز لعنت خدا بر آن كه به ناخشنودی تو رضایت داد و آن را ناپسند نداشت و چشم بر هم نهاد و انكارش نكرد، یا با دست و زبان [، دشمنت را ]بر ضدّ تو یاری داد، یا از یاری ات دست كشید، یا از جهاد در كنار تو تن زد، یا فضلت را برنتافت، یا حقّت را انكار كرد، یا كسی را كه خداوند، تو را به او از خودش سزاوارتر قرار داده بود، با تو هم طراز شمرد!

درودهای خدا و نیز رحمت و بركات و سلام و شادباش های او بر تو و پیشوایان از میان خاندان پاكت! او ستوده و بِشْكوه است....

تو [ با] شب خوابیدن در بستر، به اسماعیل [ در قربانگاهْ] ماننده بودی، هنگامی كه همچون او [ به پیامبرصلی الله علیه وآله] پاسخ مثبت دادی و همانند اسماعیل، صبورانه و خالصانه اطاعت نمودی، آن گاه كه [ ابراهیم علیه السلام] به او گفت:«یَبُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی قَالَ یَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَآءَ اللَّهُ مِنَ الصَّبِرِینَ؛[32] ای پسركم! من در خواب دیدم كه تو را ذبح می كنم. گفت:ای پدرم! آنچه را فرمان یافته ای، انجام بده، كه - إن شاء اللَّه - مرا از صابران می یابی» و همین گونه تو، آن گاه كه پیامبرصلی الله علیه وآله تو را - كه درود خدا بر شما دو تن باد - بر جای خویش خواباند و به تو فرمان داد كه در بسترش بیارامی تا با جانت او را حفظ كنی، شتابان اجابتش كردی و خود را برای كشته شدن، آماده ساختی.

پس، خدای متعال از این فرمانبرداری ات سپاسگزاری نمود و این كار زیبایت را در گفته خویش - كه یادش بزرگ باد -، چنین آشكار كرد:«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ؛[33] و از مردم، كسی است كه جان خود را در طلب رضایت خدا، می فروشد».

سپس در نبرد صِفّین، تو را آزمود، در حالی كه قرآن ها را به حیله و مكر، بالا بردند. پس شك، رو آورد و در حالی كه حقْ مشخّص بود، از گمانْ پیروی شد، همچون ابتلای هارون، آن گاه كه موسی علیه السلام او را بر قوم خود فرمانروا كرد؛ امّا از او گسستند و هارون ندایشان می داد:«یَقَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ ی وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُواْ أَمْرِی * قَالُواْ لَن نَّبْرَحَ عَلَیْهِ عَكِفِینَ حَتَّی یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَی؛[34] ای قوم من! شما با این [ گوساله] دچار فتنه شُدید و پروردگار شما، خدای رحمان است. پس مرا پیروی كنید و فرمان مرا بپذیرید». تو نیز، آن هنگام كه قرآن ها بر سر نیزه رفت، این گونه گفتی:«ای قوم من! شما فتنه زده و گول خورده اید»؛ امّا آنان از تو سرپیچیدند و با تو مخالفت كردند و تعیین داور را خواستار شدند، و تو امتناع كردی و از كار آنان، نزد خدا بیزاری جستی و [ كار را] به خودشان واگذار نمودی و چون حقْ چهره گشود و زشتیِ منكَرْ نمایان شد، به لغزش و انحراف خود از حق، اقرار نمودند و پس از آن، اختلاف كردند و تو را با وجود خودداری ات، به [ پذیرش] حكمیّتی نابخردانه وادار كردند و بدان علاقه نشان دادند، با آن كه آنان را هشدار داده بودی؛ و گناه خودكرده را روا دانستند، در حالی كه تو بر راه روشن و هدایت بودی و آنان بر طریقه تاریكی و ضلالت. پس همواره بر نفاق خود، اصرار داشتند و در گم راهی می چرخیدند، تا آن كه خداوند، سرانجامِ كارشان را به آنان چشانید و با شمشیر تو، معاندانت را كشت - كه بدبخت و نگون سار شدند - و با حجّت تو، سعادتمندان را زنده و هدایت كرد.

درودهای خدا هر صبح و شب و در سفر و در حَضَر بر تو باد كه ستایشگر، به اوصاف تو احاطه نیابد و سرزنشگر، نابودسازی فضیلتت را نتواند. تو نیكوترینِ مردم در عبادت و خالص ترین آنان در زهد و غیورترینْ حامی دین بودی. با تمام توانت، احكام الهی را جاری كردی و لشكر خوارج را با شمشیرت پراكنده ساختی. با سرپنجه ات آتش جنگ را خاموش كردی و با بیانت پرده های شبهه را دریدی و حق را از میان تیرگی های باطل، بیرون كشیدی. در راه خدا از سرزنش ملامتگران نهراسیدی و مدح خدای متعال، تو را از مدح مدّاحان و ستایش توصیفگران، بی نیاز كرده است، [ كه] خدای متعال گفت:«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عَهَدُواْ اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ و وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبْدِیلاً؛[35] از میان مؤمنان، مردانی هستند كه صادقانه به عهدشان با خدا وفا كردند. برخی به شهادت رسیدند و برخی در انتظارند و آنان هرگز [ عقیده خود را] تغییر ندادند».

چون دیدی كه ناكثان و قاسطان و مارقان را كُشتی و وعده پیامبر خدا به تو درست بود و به عهدش وفا نمودی،گفتی:«آیا وقت آن نرسیده است كه این [ ریش] با این [ خون سر] خضاب شود؟» یا: «بدبخت ترین فرد امّت چه وقت برانگیخته می شود؟»؛ چون به این كه بر دلیلی روشن از جانب پروردگارت هستی، مطمئن بودی و در كارَت بینش داشتی و بر خداوند، وارد می شدی و از سودایی كه با او كرده بودی، خشنود بودی و این همان رستگاری بزرگ است.

خدایا! قاتلان پیامبرانت و [ قاتلان] اوصیای پیامبران را با همه نفرین هایت نفرین كن و داغیِ آتشت را به آنان بچشان!

خدایا! قاتلان امیر مؤمنان و ستمكاران بر او و پیروان و یاورانشان را لعن كن!

خدایا! ستمكاران بر حسین علیه السلام و قاتلان او و پیروان و یاوران دشمنش و رضایتمندان به قتلش و فروگذاران او را لعنتی سخت و شدید بنما!

خدایا! نخستین ستمكاری را كه بر خاندان محمّدصلی الله علیه وآله ظلم كرد و [ آنان را] از حقّشان بازداشت، لعنت فرست!

خدایا! اوّلین ستمكار و غاصب حقّ خاندان محمّدصلی الله علیه وآله را به لعن، مخصوص بدار و نیز هر بدعتگذاری را كه بدعتش تا قیامت می پاید!

خدایا! بر محمّد، خاتم پیامبران و سَرور فرستادگان و خاندان پاكش درود فرست و آنان را دستاویز ما، و ولایتشان را مایه رستگاری و ایمنی ما قرار ده؛ [ همان ]كسانی كه بیمی بر آنها نیست و اندوهگین نیز نمی شوند، كه تو ستوده و بزرگی![36].









    1. ر. ك:الأمالی، صدوق، مجلس 83، حدیث نخست. در آن جا آمده است كه فرشتگان، در روز ازدواج علی و فاطمه علیهما السلام سنبل و میخك بهشتی بر سر آن دو افشاندند.
    2. تهذیب الأحكام:52/24/6، الإقبال:268/2، مصباح الزائر:153.
    3. الإقبال:306/2، بحار الأنوار:8/372/100.
    4. فتح، آیه 10.
    5. اشاره به آیه 55 از سوره مائده است. ر. ك:ص 187 (احادیث ولایت).
    6. توبه، آیه 111 و 112.
    7. انعام، آیه 153.
    8. طه، آیه 82.
    9. مؤمنون، آیه 104.
    10. زمر، آیه 9.
    11. نساء، آیه 95 و 96.
    12. توبه، آیه 22 - 19.
    13. مائده، آیه 67.
    14. مائده، آیه 56 - 54.
    15. آل عمران، آیه 53.
    16. آل عمران، آیه 8.
    17. شعراء، آیه 227.
    18. اشاره به آیات 8 و 9 از سوره انسان است.
    19. حشر، آیه 9.
    20. اشاره به آیه 134 از سوره آل عمران است.
    21. اشاره به آیه 177 از سوره بقره است.
    22. سجده، آیه 18 و 19.
    23. احزاب، آیه 13 - 10.
    24. احزاب، آیه 22.
    25. احزاب، آیه 25.
    26. اشاره به آیه 153 از سوره آل عمران است.
    27. توبه، آیه 25 و 26.
    28. توبه، آیه 27.
    29. احزاب، آیه 15.
    30. در نسخه اصلی «به جانم» آمده است.
    31. توبه، آیه 119.
    32. صافّات، آیه 102.
    33. بقره، آیه 207.
    34. طه، آیه 90 و 91.
    35. احزاب، آیه 23.
    36. المزار الكبیر:12/264، المزار، شهید اوّل:66، بحار الأنوار:6/359/100.